ورزش صبحگاهی همراه بابایی
سلام نفس مامان
الان ساعت 15:43 رو نشون میده وشما تو خواب نازی
عزیزم امروز صبح همراه بابایی رفتی پارک هفت تیر
اونجوری که بابایی تعریف میکرد .حسابی پیاده روی کردی وبا بچه بازی کردی
الهی فدات بشم واز اونجایی که خیلی ماشالله زبر وزرنگ وفعالی فرصت نشده
ازت عکس بندازه
وقتی برگشتین خودم چندتا عکس ازت گرفتم.
کلاهی هم که سرته خودم بافتم
عزیزم دیشب وقتی نماز میخوندم بعدش که نمازم تموم شد اصرار داشتی چادرمو سرت کنم.
خودت خیلی جالب ودوست داشتنی شروع کردی به نماز خوندن
حتی لبتم تکون میدادی مثلا که ذکرهای نماز و میگی
تو پست قبلی از حرف زدنت نوشتم یادم رفت یه کلمه رو که خیلی ناز میگی وبگم
-(چیه )
وقتی این ومیگی دیگه میخوام بخورمت
عکسها ادامه مطلب
ادامه مطلب
21/9/1393