به نام خالق مادر...
دلنیای عزیزم سلام
الان که دارم ای خاطرات و مینویسم دی ماه سال 1397
بعد از 2سال دوباره برگشتیم یزد
اتفاقات زیادی تو این مدت افتاد .که تلخ ترین ان رفتن مادرم بود
27/7/97 این اتفاق افتاد
مادر عزیزم روحت شاد.بخدا خیلی دلتنگتیم .اما مطمئنم اونجایی که هستی خیلی بهتر از اینجاست.عمر کوتاهه خیلی زود میایم پیشت ....
من وخواهرم اینجوری به خودمون دلداری میدیم.واقعیت هم همینه عمر ادمها خیلی زود میگذره
هنوز مرگ مادرمو باور نداریم.اولین بار بود که مرگ رو از نزدیک می دیدیم.اونم عزیزترین کسمونو....
ایشالله سایه هیچ مادری از سر بچه هاش کم نشه.
امیدوارم همه کسایی که مادرشون پیششونه قدر لحظه لحظه بودنشو بدونن.
اصلا توصیف مادر و نمیشه با کلمات بیان کرد....
مادر زیباترین خلقت هستی است.
مادر ای وجود من تویی دلیل بودم
تو جاودانه منی که جان من فدای تو
تمام هستی ات برای من شکسته ای برای من
کنون که نیستی دلم گرفته در عزای تو
گرانترین در جهان اغوش گرم توست نفس
کجا دگر بیابم این در گران مایه را
مادرم عزیزدلم .فدای مهربونیات .فدای قلب بی ریات
روحت شاد مادر عزیزم
همیشه به یادتیم تا وقتی بیایم پیشت
دنیا زیبایی نداره بدون تو مادر....