فرشته کوچلوی مامان وبابا 6ماهگیت مبارک
عزیزدلم امروز با بابایی رفتیم واکسن 6ماهگیت وزدی .
اول قد و وزن ودور سرت وگرفتن .وزنت ماشالله 9/200 بود گفت خیلی چیز شیرین بهت ندم که اضافه
وزن نگیری .برا غذا خوردنتم خیلی عجله نکنم .قطره اهن ومولتی هم بهم داد .با یکی از خانوما بازیت
گرفته بود باهاش میخندیدی بعدش صورتتو بر میگردوندی و پشتم قایم میشدی خانومه با لهجه یزدی گفت
گف زدنش میاد میخواد باهام گف بزنه.بعدش رفتیم اتاق واکسیناسیون.
واکسن پای راستتو زد خیلی دردت اومد گریه کردی .باهات حرف زدم وبوسیدمت اروم شدی ولی دوباره
گریه کردی .واکسن دومم که زد با شدت بیشتری گریه کردی الهی بمیرم خیلی دردت اومد .
من جرات
نداشتم نگاه کنم .بعدش اومدیم خونه قطره استامینوفن بهت دادم 2ساعت خوابیدی بیدار شدی بعدش
واست سوپ درست کردم
چندتا قاشق خوردی حدود 2ساعت بیدار بودی .یه خورده گریه کردی بخاطر
واکسن بود .بعدش خوابیدی فدات بشم عزیزدلم الان که دارم این مطالب ومینویسم تو توخواب نازی
ساعتم 1/30شبه.عکسای 6ماهگیتم بعدا میذارم .