پیشرفتای جدید دلنیانفس مامان
سلام عزیز دلم.
فدات بشم الان که دارم این خاطرات ومینویسم1سال و2ماه و23روز داری
عزیزم تو1سال و1ماهو4روزگی شروع به راه رفتن کردی
ومروارید هفتمت در 1سال و1ماه و2هفتگی جوونه زد.
الان دیگه همه غذاهایی که ماخوریم توهم میخوری.
ولی از همه بیشتر کته روخیلی دوست داری
ماست واز میوه هاسیب وخیلی دوست داری.
کرمانشاه که بودیم 2همبازی خوب داشتی یکی دخترخاله نازت فاطمه .
یکی هم هستی کوچولو همسایشون
خیلی باهم جور شده بودین .وجدایی خیلی سخت بود
اتفاقای خوبی افتاد ولحظه های خیلی خوبی داشتیم
الان حضور ذهن ندارم یادم بیفته برات می نویسم.
مامانی حسابی شیطون شدی دستتوروچشات میذاری والکی گریه میکنی .
قهر میکنی.
نماز میخونی مهر وبوس میکنی .قبلا مهر ومیخوردی الان دیگه این کار ونمیکنی
اسباب بازیاتو جمع میکنی هواست هست من چه کاری انجام میدم
بعدش خودت ماهرانه انجام میدی.
فعلا همینارو یادمه
دوستای گلم خیلی دوستتون دارم.در اولین فرصت میام بهتون سر میزنم.
عکسای دلنیا هم میذارم انشالله
فعلا بای