ثمره عشقمون
فدات بشم عزیزدلم .
هزارماشالله روز به روز نازتر میشی.من تاچند وقت پیش خیلی خودمو کنترل میکردم ماچت نکنم چون واقعا خیلی لطیف وحساسی .ولی دیگه نمی تونم تحمل کنم .فدای چشای نازت بشم .
دیروز رفته بودیم بازار .بغل مامانی بودی هرکی تورو میدید واست ذوق میکرد تو هم میخندیدی .فدای خنده هات.
وقتی میریم خونه مادری .
مادری باهات حرف میزنه تو هم واسش دلبری میکنی .مادری خیلی دوست داره .توهم خیلی مادری ودوس داری چون میشینی بازبون بچگونه باهاش حرف میزنی من وبابایی وعمه مهسا هم ذوق میکنیم.
احتمالا فردا بریم کرمانشاه .دیشب از فرشته (خاله دلنیاجونم)شنیدم زلزله اومده .خداروشکر اتفاق خاصی نیفتاده.انشالله بلا دوره.
عزیزدل مامان دیشب ساعت 2:30خوابیده صبح شیرشو خورد ولی هنوز خوابه فداش بشم .نفس مامان .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی