عکسای دلنیا در24تا 26ماهگی...
سلام خوشکل خانوم
مطالب جامونده از پست قبلی و بگم:
خاله سرکار میره ولی گوشیشو جامیذاره که فاطمه بهمون زنگ بزنه و
تلفنی باهم شعر میخونین
فاطمه عمو زنجیرباف میگه تو میگی بلههههههههههههه
بعد که تموم میشه میگی دوباره دوباره
دیشب مادر جون کیک خریده بود بعدامروز صبح بیدار شدی گفتم دلنیا بیا بابا کیک خریده
بعد اومدی گفتی مادر
یعنی که یادته دیشب مادر خریده خیلی بامزه بود
شبا وقتی میخوابی میگی لالایی بخونم
میگی پسته:یعنی لالالالاگل پسته رو بخونم
بعد میگی بابا:یعنی لالالالاگل خشخاش باباش رفته خدا همراش
بعد میگی نی نی :یعنی لالالالاگل نی نی خوابای خوشکل ببینی
بعد از بازی وسایلاتو جمع میکنی
باباغذاشو میخوره بعد تو میگی باباخوردش
دیشب عمه داشت ظرفارو میشست
تو گفتی عمه ظرف میشوره
درادامه عکسای نفسم
عکس پایینی لباس قرمزه فاطمه جون دختر خالته
2تای دیگه فاطمه وعلی بچه های پسر دایی فرشاده
ژستای دلنیاجونم
دلنیا درحال دویدن
دایی شهابت