21ماهگی همه زندگیم
سلام هستی مامان
عزیزدلم 21ماهگیت مبارک
خوشکلم 21ماهه که همه زندگیم شدی
وباداشتنت دنیای مامان وخیلی شیرین کردی
واقعا روزی هزار بار خدا رو بخاطر داشتن فرشته کوچولو ودوست داشتنی وماهی مث تورو شکر میکنم
واز ته دل از خدا میخوام هرکی ارزوشه بچه دار شه خدا یه فرزند سالم بهش بده
ولذت شیرین مادر شدن وتجربه کنه .امین...
عزیزدلم از روزمرگی هات بگم :
حسابی شیطون واز طرفی تو دل بروتر وعسل تر شدی
وباکارات حسابی دلبری میکنی
عزیزم چند روز پیش رفته بودم کفش بخرم که یه زوج جوونم اونجا بودن
همسر خانومه خیلی از تو خوشش اومده بود یه بیسکویت بهت داد
بعداز چند دقیقه یه شکلاتم بهت داد البته تو محو دیدن کفشا بودی
وچند بار صدات زدم تا خوراکی و گرفتی
ولی اقاهه دست بردار نبود ودید نمیتونه تحمل کنه
کنارت نشست وبوست کرد
البته این بار اول نبود همیشه هرجا میریم همین طوریه
دیشب ساعت 12بود میخواستیم بخوابیم ولی تو حرف زدنت گل کرده بود
خیلی قشنگ حرف میزدی :
تا تا عباسی (تاب تاب عباسی)
با من بیخو (بیا منو بخور )البته حرکت دستشم انجام میدادی
خیلی بامزه گفتی با اون دستای کوچولو ونازت
(بیا منو بخور) یه تیکه از جمله های سریال شمعدونیه
عکسها رو میبینی چند حرف ازشونو میگی ولی کامل نه
البته همه کلمات ونمینویسم چون قبلا تو پستهای قبلی گفتم
دست :دس
پا: پا
سگ:سه
شلوار: شوا
ماشین: ماش
موتور: مو
مو: مو
سر:سر
اعضای صورتو میگی
حتی شعر چشم چشم دوابرو (اخرش یه گردو رو اینقد ناز میگی میخوام بخورمت)
خر: خر (فکر میکردم الاغ بگی خیلی برات سخت باشه )
سیب: سیب
پیشی :پشی
ماهی: ماهی
باشه : باشه
برو : رو
بخاطر تعطیلاتم نرفتیم مرکز بهداشت
در 21ماهگی 14کیلو شدی ماشالله
عکسهای خوشکلتم تو پست بعدی میذارم
فقط همه کسم بدون مامان خیلی خیلی خیلی دوستت داره
15/3/1394