20ماهگی نفس خانوم
سلام به روی ماه فرشته کوچولوی مامان
مامانی فدات شه الهی .
20 ماهگیت مبارک ایشالله 120 ساله شی.
عزیزم چند روزیه نامزد عمه مهسا اومده
شبی که روز پدر بود رفتیم پارک کوهستان وکلی بازی کردی
خیلی شلوغ بود
اونجا خیلی نی نی بود وشما کلی ذوق کردی ویه عالمه دوست پیدا کردی
البته بماند که با کوچیک وبزرگ وپیر وجوون و.....دوست میشدی و
ارتباط برقرار میکردی
خداییش تا حالا نی نی مث تو نترس واجتماعی ندیدم واینکه اینقد زود باادما میجوشه
حتی با غریبه ها .....
قبل از اینکه بریم پارک کوهستان 2تا لیوان تو دستت بود که خوردی زمین لیوان شکست
سریع بغلت کردم بعد رفتی پیش عمه مهسا
یه لحظه متوجه شدیم داره از دستت خون میاد
وای نمیدونی چه حالی شدم .تو دلم خالی شد
الهی بمیرم مهسا نمیذاشت دستتو ببینی هر چی چسبش میزدیم بازش میکردی
بالاخره خونش بند اومد .تو پارکم یه قسمتاییش سنگ فرش بو دخیلی سنگاش تیز بود
اصلا نمیذاشتی دستتو بگیریم که خوردی زمین وزانوت زخم شد
البته وقتی برگشتیم دیدمش .تو که هزار ماشالله خیلی قوی هستی وبه این چیزا اهمیت نمیدی
دیروز بعد از ظهر هم رفتیم زندان اسکندر وکلی عکس گرفتیم
بعدش رفتیم مسجد جامع یزد که بخاطر اعتکاف نذاشتن بریم تو
بعد رفتیم دخمه(یه مکان تاریخیه)دیگه غروب بود وهواکمی تاریک شده بود
خیلی خوش گذشت .من عاشق کوهنوردیم .کوهش یه کم خطرناک بود
وتو اصرار داشتی تو اون وضعیت تنها بیای
عکساتم تو پست بعد میذارم
13/2/1394