دلنیادلنیا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه سن داره
پیوند عاشقانه ما پیوند عاشقانه ما ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

نی نی خوشکله

پیشرفتهای جدیدنفس مامان

سلام به روی ماه فرشته کوچلوی نازم عزیزدلم از پیشرفتهای جدیدت بگم که مامانی وحسابی سر ذوق اوردی. همه کسم دیروز یعنی 19/2/93 روشکم دراز کشیده بودی وگوشی عمه مهساجلو دستت بود برای اولین بار خودتو به سمت جلو پرت کردی داری کم کم یاد میگیری چهاردست وپا راه بری. به این صورت که پاهاتو به هم میزنی وشکمتو بلند میکنی ویواش یواش جلو میری.   الهی مامانی فدات بشه.دومین پیشرفتت اینه: دیروز رفته بودیم خونه مادری یه دلمه خوشمزه درست کرده بود.دستش دردنکنه وقتی از خونه مادری برگشتیم باهات تمرین کردم که بگی بابا الهی فدای صدای نازت بشم که گفتی بابا خیلی خوشحال شدم اینقد ذوق زده شدم که خدامیدونه. بعدش گفتم کاش اول میگف...
20 ارديبهشت 1393

بالاخره اومدیم

سلام به روی ماهت نفسم .همه وجودم .ای زیباترین هستی ام. قبل از هرچیزی از همه دوستای گلم که به یادم بودن ممنونم مخصوصا ساراجون دوست عزیزم .خیلی خوشحالم دوستای نازنینی مث شما دارم ... دلنیای عزیزم مامانی شرمندس که اینقد دیر کردم ونتونستم به وبت سر بزنم ولحظه های شیرینی و که با مامانی می گذرونی وبه موقع ثبت کنم . اولش به خاطر یه کاری مجبور شدیم بریم کرمان .اونجا هوا خیلی گرم بود ولی تو لباسای تابستونی پوشیده بودی .   وقتی برگشتیم چند روز بعدش مادری وبابایی به همراه پدربزرگ بابایی رفت   کرمانشاه بازم خیلی فرصت نشد به وبت سر بزنم فقط در همین حد که بتونم نظرات وبخونم . از لطف ه...
17 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام به روی ماهت نفسم.   عزیزدلم نمیدونم چطوری بگم چون خیلی ناراحت کنندس... عزیزم چندلحظه پیش تو رورووکت بودی داشتی توخونه بازی میکردی .منم نشسته بودم وحواسم بهت بود که خرابکاری نکنی... اومدم نزدیکت دیدم رورووکت خونی شده .حتی رو دیوارم رد خون بود .نمیدونم انگشتتو با چی بریده بودی که این همه ازش خون اومده بود. الهی مامان فدات بشه همه کسم.چون دستتم خونی بود نمیدونستم کجاشو بریدی .دستاتو شستم وزخمشو پیدا کردم وچون بازم خون می اومد.چسب زخم زدم .ولی چون انگشتتو میذاشتی دهنت .چسب زخمو باز کردم. الانم اروم شستی وداری بازی میکنی .با اینکه چشم ازت برنداشتم اینطوری شد ولی باز ناراحتم ....   ...
25 فروردين 1393