دلنیادلنیا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
پیوند عاشقانه ما پیوند عاشقانه ما ، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

نی نی خوشکله

دلنوشته های قدیمی مامان

1393/1/25 0:39
نویسنده : مامان دلنیا
570 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهت عزیزدلم.

دیروز داشتم دفتر خاطراتم وورق میزدم .چندتا از نوشته هامو دیدم دوس داشتم تو وبت بذارم.

قبلش از پیشرفتای جدیدت بگم.

نفس مامان با رورووکت حسابی راه افتادی.وقتی مامان تو اشپزخونس میای پیشم وشیطونی میکنی.منم چیزایی که ممکنه برات خطرناک باشه رو میذارم رواپن که کار خطرناک نکنی.

وقتی خیلی ذوق زده میشی چنان جییییییییییییغ بلندی میکشی که نگو.فدای جیغ کشیدنت بشم من خوشکلم.دیگه کاملا مامان ومیشناسی ویه لحظه منو نبینی گریه میکنی .البته غرغرو نیستیااااااا

منم وقتی مامانی وسفت بغل میکنی خیلی ذوق زده میشم.

نشستنتم پیشرفت کرده البته هنوز اطرافتو که امکان داره بیفتی وبالش میذلرم که اگه افتادی طوری نشه.

 

حالا دلنوشته های مامان در سال 10/9/85...

 

وان زمان که به فراسوی طبیعت می نگرم .وبا تلسکوپ خیالی به کهکشان ها وستاره ها نظری

می افکنم وان را به عنوان یکی از زیبایی های خلقت افریدگار احساس میکنم .شور وشوق

شگرفی سراسر وجودم را فرا می گیرد

وانگاه که سر به زیر می افکنم ودانه هایی را که با تلاش در حال بیرون امدن از خاک هستند وبه 

دنیای پر از نور سرک می کشند .حس زندگی ودوباره زیستن به من دست می دهد

ناگهان صدای قطرات اب را می شنوی اری ... ابرها شروع به باریدن کرده اند .وسرزمین سبز را

سیراب می کنند .چشمه های اب را که خروشان به راه خود ادامه می دهند ودر مسیرشان به

سنگهای سخت برخورد میکنند ودر نهایت از ابشاری بلند به پایین سرازیر میشوند .وزیبایی حیرت

انگیزی را جلوه گر میشوند

واینها تنها گوشه کوچکی از این همه زیبایی خلقت خداوند است...

 

برفای دونه دونه        میان چه عاشقونه

 

زمینو می پوشونن       گلهارو می خشکونن

 

دختر یکی یه دونه      میاد بیرون از خونه

 

برفارو جمع میکنه       ادم برفی میسازه

 

 

تو این ولایت غریب       با این چشای خیره بین

 

فانوس به دست تو تاریکی        می رفت توی کوچه ها

 

درسته که تو کوچه ها        پرنده پر نمیزنه

 

ولی یه شاپرک داره      به این سو ان سو می پره

 

انگار که اشیونشو      بین گلهای یاسمن  

 

گم کرده و ویلون شده تو کوچه ها

 

با این  بالهای قشنگش      پر میکشه تا اسمون

 

می درخشه توی هوا       اون بالهای رنگارنگش

 

رنگین کمون میشه وبعد      تواسمون غیب میشه

 

وقتی دوباره شب میشه       یه ستاره افزون میشه

 


این شعرم که با زبون سنندجی گفته شده ویکی از دوستای دوران دانشگاه براومن خوند وتقدیم به دخملی میکنم  

 

چاوکانم چاوکانم چاوکانی توی دوی

شو له تاوی چاوکانت چاوکانم ناخوی

چاوکانم بسی غربت بیروا

چون بژیم اخر عزیزم تو لوی من لیروا

پسندها (1)

نظرات (8)

مامانی ساره
25 فروردین 93 11:22
چقدر دلنوشته هات قشنگ بود مامانی دلنیاجون به پیشرفتت ادامه بده ساره جون منم مثل شما دیگه حسابی با روروئکش همه جا رو زیر و رو میکنه
مامان دلنیا
پاسخ
مرسی دوست خوبم.لطف داری.ماشالله ساره جونم .فداش بشم من. بووووووووووووووووس واسه مامانی وساره خوشکلم.
مامان طاها
25 فروردین 93 12:31
سلام.خدا حفظش کنه.ممنونم بهم سر زدی.لینکت کردم.
مامان دلنیا
پاسخ
خواهش میکنم.مرسی .شماهم لینک شدی.
مامان مانی جون
25 فروردین 93 13:45
وای نبینم خاله اشکااااتو اما عیبی نداره خاله بزرگ شی یادت میره الهی قربون نشستنت بشم مانی هم داره کم کم میشینه اما وروجک کمرشو خیلی خم میکنه مواظب خشگل من باش مامان دلنیا
مامان دلنیا
پاسخ
مرسی خاله. خدانکنه خاله جونم. ماشالله مانی جون.دلنیاهم اینجوریه. چشم مامانی شما هم مواظب گل پسر باش فداش بشم من.
سارا مامان اهورا
25 فروردین 93 14:14
خیلی مواظبش باش چون با وجود روروئک فضولیشون 2 برابر میشه نوشته هاتم خیلی زیبا بودن مخصوصا اولی
مامان دلنیا
پاسخ
باشه عزیزم.اره واقعا خیلی شیطون شده ماشالله. مرسی عزیزدلم لطف داری.اهوراجون وببوس.فداااااااش
مامی آراد
25 فروردین 93 17:46
سلام وقتی اسم سنندج میاد دیگه هیچ حرفی برای دخملای مثل فرشتش باقی نمی مونه - خدا این فرشته آسمونی رو برت حفظ کنه بااجازه لینکتون کردم
مامان دلنیا
پاسخ
مرسی عزیزم .لطف کردی. خدا اراد جونم واسه شما حفظ کنه. شما هم با افتخار لینک شدین.
مامان عاطی
18 اردیبهشت 93 11:25
سلام خدا حفظش کنه چه اسم با مزه ای برای دخترتون انتخاب کردید با اجازه لینکتون کردم
مامان دلنیا
پاسخ
مرسی عزیزم . اسمش کردیه.معنیشم اسوده خاطره .مامان بزرگش واسش انتخاب کرده . که همیشه تو زندگیش ارامش داشته باشه. مرسی اومدین .شما هم با افتخار لینک شدین.
اتی مامان
21 اردیبهشت 93 18:14
عالی بود....عزیزم شعر کردی بدجور احساساتیم کرددلتنگ دیارم شدم
مامان دلنیا
پاسخ
مرسی خانمی. ممنونم که خوندیش. اره واقعا هیچ جا شهر خودت نمیشه. بووووووووووس واسه دوست گلم.
مامان زری
29 اردیبهشت 93 20:03
وای چه عشقولانه عالیه خانمی
مامان دلنیا
پاسخ
مرسی عزیزم .لطف داری.