5ماهه شدی نفس مامان
سلام عزیزدلم .دیروز 5ماهت کامل شد.
دلنیای عزیزم روز به روز داری چیزای جدید یاد می گیری.ولوم صداتم داره بلندتر میشه.ومیخوای جیغ بزنی وابراز وجود کنی.
قاب عکس بچگی های بابایی ونگاه میکنی وبا زبون بچگونه باهاش حرف می زنی .مامانی متوجه نمیشه چی میگی فدات بشم.با عروسکات حرف میزنی واسشون میخندی وذوق میکنی.
قدرت دستات بیشتر شده ومیتونی چیزای سبک وتودستای کوچلوت بگیری.ولی زودی میبری سمت دهنت .چون فکر میکنی خوراکیه.
فدات بشم چندلحظه پیش بابایی میخواست اماده بشه بره بیرون تو فهمیدی میخواد بره شروع کردی به گریه کردن .الهی مامانی فدات بشه که اینقد بابایی شدی.
الانم که دارم این مطالب وتو دفترچه می نویسم بغل مامانی نشستی .ومیخواستی خودکار واز دستم بگیری.
راستی دیروز کلی برف اومده بود این دومین برفیه که میبینی.
با مادری وعمه مهسا تو حیاط خونشون ادم برفی درست کردیم . خیلی خوش گذشت .عکساشم بعدا میذارم.
5ماهگیت مبارک دختر نااااااااااااز ودوس داشنتی ام .الهی 120 ساله شی مامانی.