دلنوشته های مامان درمورد بابایی
هادی بهترین همسر دنیاس. ازخوبی وپاک بودنش هرچی بگم کم گفتم .یه بابای خیلی مهربونم هست شبها که من خیلی خسته میشم باعشق وعلاقه دلنیا رو,رودوشش میگیره واروم می خوابونتش /هادی یه همسر مهربون وفداکار وباگذشته.بااینکه خیلی بچه دوس داشت ولی منتظر شد درسم تموم شه بعدش بچه دار شیم . درطول تحصیلم خیلی وقتها پیش می اومد نمی تونستم اشپزی کنم ولی اصلا اعتراض نمی کرد ومن وشرمنده خودش می کرد .هادی چون متولد بهمنه شاید علاقشو تو جمع نشون نده یا اهل ظاهرسازی نباشه ولی خداروشکر همیشه عشقی که بینمونه روز به روزبیشتر میشه . اصلا اهل بی احترامی نیست.من بی نهایت دوسش دارم .امروز یه اتفاق افتاد که نمی تونم بگم ولی یه چیزی بهم فهموند درسته می دونستم که ها...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:27
بیمارستان
فدای ژست خشکلت بشم مامانی / توبیمارستان خیلی اذیت شدی/اینجا5روزته دلنیای مامان /الهی مامان فدات بشه/ ...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:27
بدون عنوان
نی نی ناز
. دخترم با تو سخن می گویم زندگی در نگهم گلزاریست و تو با قامت چون نیلوفر ، شاخه ی پر گل این گلزاری من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم گل عفت ، گل صد رنگ امید گل فردای بزرگ ، گل فردای سپید چشم تو آینه ی روشن فردای من است گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ کس نگیرد ز گل مرده سراغ دخترم با تو سخن می گویم دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش همه گل چین گل امروزند همه هستی سوزند کس به فردای گل باغ نمی اندیشد آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد بلبل عاشق نیست بلکه گلچین سیه کرداریس...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:27
ثمره عشقمون
فدات بشم عزیزدلم . هزارماشالله روز به روز نازتر میشی.من تاچند وقت پیش خیلی خودمو کنترل میکردم ماچت نکنم چون واقعا خیلی لطیف وحساسی .ولی دیگه نمی تونم تحمل کنم .فدای چشای نازت بشم . دیروز رفته بودیم بازار .بغل مامانی بودی هرکی تورو میدید واست ذوق میکرد تو هم میخندیدی .فدا...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:26
دلنیایه فرشته اسمونی
الهی مامانی فداش بشه که از همین الان اینقد عاقل, فهمیده وباکمالاته . امروز صبح ساعت 9بیدار شده بدون اینکه یه ذره گریه کنه لباساشو عوض کردم دست وصورتشو شستم وگذاشتمش رو تختخش . عزیز دل مامان همش می خندید وباخودش بازی می کرد مامانی هم باخیال راحت کاراشو انجام داد . وقتی اومدم پیشت چشای نازتو باز کرده بودی ومنتظر مامانی بودی .گرفتمت تو بغلم نمی دونی چه کیفی داشت .کلی انرژی گرفتم قربونت برم عزیز دلم ...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:26
ماشین سواری دخملمون
الان از ماشین سواری برگشتیم عزیز دلم خیلی ماشین سواری دوس داری . همین که سوار ماشین میشی راحت و اروم میگیری میخوابی همین که پیاده میشیم زودی بیدار میشی / فدات بشم لباسای زمستونی سفید وتنت کردم ماشالله خیلی ناز شدی /الهی مامانی فدات بشه الان ساعت 1بامداده .ولی خشکل مامان هنوز بیداره ...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:26
چشای ناز
سلام به جوجه خودم دلنیاکوچولو. امروزخیلی چشاتوبوسیدم اخه من عاشق چشاتم.مامانی ومامان بزرگ همش بهم میگن نکن ولی کوگوش شنو ا. ...
نویسنده :
مامان دلنیا
10:26