29ماهگی طلاخانم
سلام دختر قشنگم
29ماهگیت مبارک
نفسم این لحظات شیرین ترین لحظات زندگیمه
وقتی نگات میکنم یا صدای قشگتو میشنوم یا بازی کردن ونقاشی کشیدنتو میبینم
انگار دنیا دارم ودنیا برام بهشت میشه
عزیزدلم هزار ماشالله خیلی خوشکل وناز حرف میزنی
باعروسکاتواسباب بازیات خیلی مهربونی
وقتی تو خونه دوچرخه سواری میکنی وعروسکت زیر چرخ بره با تمام احساس میگی
عزیزدل من (خیلی قشنگ اینومیگی)
چون من وقتی میگم اینکارو انجام بده میگی چشم بعد من میگم فدای چشم گفتنت
توهم وقتی چیزی ازم میخوای من میگم چشم خیلی ناز وملوس مگی فدای چشم گفتنت
منم میگم خدا نکنه نفس مامان
نقاسی کشیدنت خیلی بهتر شده دیروز دفترتو اوردی نشونم دادی گفتی مامان عمو کشیدم
حالا عمو هم نداری فکرکنم دوست بابایی منظورت بود
خیلی خوب همه چیو میفهمی به هردوزبان یعنی کردی و فارسی کامل مسلطی
دیرزصبح خواب بودی بابا اومد کنارت بخوابه که خیلی عصبانی سدی وگفتی مامان :
نمیذاره بخوابم
من وبابایی اینقد خندیدم فعلا همینا
عکس عمو جونم میذارم
بهمن ماه 94
خودم خیلی ذوق کردم اینکه چشمشو چطور کشیدی حالت دهنو...باریکلا دخترم
اینجا داری چیپس وماست میخوری
عکس پایین میگی :مامان اینجوری میخورم